عوامل موثر بر توسعه محلی و منطقهای از منظر رویکرد نهادی مقالات اقتصادي بزرگنمايي: بازار آریا - ناظر اقتصاد: در این گزارش، به بررسی عوامل موثر بر توسعه محلی و منطقهای با استفاده از پارادایم های فکری رویکرد نهادی خواهیم پرداخت. تاًکید اصلی رویکرد نهادی در تبیین چگونگی و چرایی تاثیر سیاستهای توسعه محلی و منطقهای بر عوامل درونی است؛ چرا که به زعم آن، فقدان نهادهای کارآ، مناسب و معتبر که ظرفیت لازم را برای کمک به توسعه منطقه داشته باشند در کنار وجود حکومتهای محلی و یا منطقهای ضعیف که عمدتاً دارای ساختار بروکراتیک نامناسب هستند و تحت تاًثیر شدید حکومت مرکزی عمل میکنند از دلایل اصلی شکست توسعه محلی و منطقهای و یا ناپایدار بودن آن میباشند. در ادامه، مهمترین عوامل نهادی موثر بر توسعه محلی و منطقهای مورد بحث قرار خواهد گرفت: 1. دانش و توسعه محلی دانش از جمله مفاهیم و اصطلاحات تاًثیرگذار در رویکرد نهادی و به ویژه در ارتباط با توسعه محلی و منطقهای است. آلویس و همکاران بیان میکنند که دانش در واقع تفسیر پویا و خودانگیخته دادهها و اطلاعات موجود انسانهاست که از جهانبینی آنها نشاًت میگیرد. این دانش بر اساس محتوا و نتایجی که از ضرورت یک اقدام، تصمیم و یا درک یک موقعیت ناشی میشود، شکل میگیرد. در واقع دانش واکنشی در نیاز به تفسیر اطلاعات ویژه و یا انگیزه نشات میگیرد. این دانش بر اساس محتواو نتایجی که از ضرورت یک اقدام، تصمیم و یا درک یک موقعیت ناشی میشود،شکل میگیرد. در واقع دانش واکنشی در نیاز به تفسیر اطلاعات ویژه و یا انگیزه نشات گرفته از دنیای واقعی است. بنابراین به زعم نویسندگان، داده، اطلاعات و دانش، مرتبط به هم و در عین حال مجزا از هم هستند. جانسون و کارلسون در ارتباط با توسعه محلی و منطقهای مفهوم دانش محلی شده و کاربرد آن را با اهمیت تلقی میکنند و در این رابطه بین سه دانش تمایز قائل میشوند: دانستن چگونگی که معمولاٌ در افراد و یا سازمانها وجود دارد؛ دانستن چرایی که ماهیت تبیینهای نظاممند و به لحاظ عمومی پذیرفته شده (یعنی علمی) را دارد؛ دانش در شکل سرمایه انسانی که هم دانش چگونگی و هم دانش چرایی را بازگو میکندو در افراد وجود دارد. دانش چرایی اشاره به ظرفیت لازم برای تبیین و درک از مساًله را دارد. در حالی که دانش چگونگی دلالت بر تخصصها، مهارتها و توانمندیهای عملی دارد. به عنوان مثال یک کارآفرین یا فروشنده ممکن است در زمینه پیدا کردن مشتریان و القای خرید محصولات به آنها ماهر باشد (دانش چگونگی) و در همان حال چیزی در مورد اینکه چرا روشهای بازاریابی موفق هستند، نداند(دانش چرایی). در زمینه توسعه منطقهای و در چارچوب رویکرد نهادی، چگونگی جریان دانش، جایگاه آن در شبکهها و نقش آن در ابداع مهم و ضروری تشخیص داده شده است.به طوریکه ایده مناطق دانش و مناطق خلاق که مبتنی بر دانش است نیز تبدیل به یکی از ابزارهای سیاستی در توسعه محلی و منطقهای و ابداع منطقهای شدهاند. 2. اهمیت شبکهها در توسعه محلی با توجه به این فرض که نهادهای منطقهای بازیگران کلیدی در فرآیندهای توسعه محلی و منطقهای و در ارتباط با سایر بازیگران منطقهای هستند، اهمیت شبکهها مطرح میگردد: «شبکه ساختاری از گرههایی است که بواسطه یک یا چند نوع خاص وابستگی به هم متصلاند و در عرصه اجتماعی در واقع ساختار اجتماعی متشکل از گرهها (فردی، سازمانی یا نهادی) است که افراد، گروها و سازمانها را به هم پیوند میدهد». در دو دهه اخیر و در ارتباط با تحولات تکنولوژیک و تاًثیر آن بر روابط اجتماعی، مفهوم شبکه شاید به صورت منظم در کارهای کستلز تئوریزه شده باشد.کستلز با توجه به پویاییهای تکنولوژی اطلاعات، در رویای ظهور جامعه شبکهای است که در آن فضای جریانات در حال جانشین شدن فضای مکان به عنوان منطق غالب برای سازمانها و نهادهای اجتماعی هستند. هاگین (1997) بین سه مدل شبکه مهم و مرتبط به هم تفاوت قائل میشود: نخست شبکههای اطلاعاتی به عنوان سادهترین مدلها؛ دوم شبکههای ابداع به عنوان تعاملیترین و پیچیدهترین مدلها که اجرای آنها مشکل است؛ و مدل سوم که بین این دو وجود دارد شبکههای دانش هستند که تبدیل به ابزاری کلیدی در توسعه محلی و منطقهای شدهاند. کوگات و همکاران (1993) استدلال میکنند که ساختار یک شبکه چیزی بیش از توصیف جریان اطلاعات را در بر دارد و در واقع گسترش دانشی است که بر توانایی بازیگران منفرد تاًثیر میگذارد. به زعم این نویسندگان اطلاعات شبکه متشکل از شناسایی شریکان همکار و تواناییهای آنان است. شبکهها و نقش آنها در شکل زیر نشان داده شده است. شکل 1: شبکهها و نقش آنها 3. خوشهها پورتر به عنوان بنیانگذار اصلی این مفهوم، خوشهها را به عنوان تمرکزهای جغرافیایی شرکتهای دارای روابط درونی، تامین کنندگان تخصصی، فراهمآورندگان خدمات، بنگاههای موجود در صنایع وابسته به هم، نهادهای مرتبط به هم (برای مثال دانشگاهها، آژانسهای استاندارد و انجمنهای تجاری) در یک حوزه ویژهای که با هم رقابت و در عین حال همکاری میکنند، تعریف کرده است .در طول دو دهه گذشته مفهوم خوشه تبدیل به اصطلاحی استاندارد در حوزه اقتصاد نهادی شده است. علاوه بر آن پورتر مفهوم خوشهها را نه فقط بهعنوان یک مفهوم تحلیلی بلکه به عنوان یک ابزار سیاستی مهم مطرح کرده است. ادبیات موجود در زمینه خوشهها بعد از پورتر بسیار گسترده و تغییراتی هم در مدل اولیهای که پورتر ارائه کرد به خود دیده است با این حال چارچوب اصلی آن در قالب مدل خوشه پورتر میباشد که در شکل زیر نشان داده شده است. شکل 2: مدل خوشه پورتر در چارچوب این مدل، پورتر استدلال میکند که موفقیت رقابتی بنگاههای صادراتی یک کشور (ویا منطقه) وابسته به لوزی رقابتی مجموعهای از چهار عامل یعنی استراتژی بنگاه و ساختار رقابت، عامل درونداد (منبع)، شرایط تقاضا و صنایع حمایت کننده و مرتبط به هم میباشد.بر اساس مدل پورتر تعاملات بیشتر، متراکمتر و توسعه یافتهتر بین این چهار مجموعه از عوامل باعث بهرهوری (رقابتپذیری) بیشتر بنگاههای مرتبط میشود. به زعم پورتر شدت تعاملات درون لوزی رقابتی هنگامی میتواند به صورت واقعی در سطح بالایی تاًثیر گذار باشد که بنگاههای مرتبط به هم به لحاظ جغرافیایی، محلی و یا خوشهبندی شده باشند. این خوشهبندی میتواند از طریق یک محتوای محلی مطلوب همانند محیط نهادی، اجتماعی و سیاسی که شکلهای مناسب سرمایهگذاری را به منظور پیشرفت پایدار بنگاهها ارتقاء میدهند، تقویت و توسعه داده میشود. در چارچوب مدل خوشه، نهادها به عنوان عوامل تسهیلکننده تولید دانش و انتشار آن در میان اعضای خوشه دیده می-شود. همچنین نقش هادی نهادها در خوشهها مورد تاًکید جدی قرار گرفته است به طوری که گاه خوشهها را به عنوان نهادیهای هماهنگ کننده برای تقسیم و به اشتراک گذاشتن دانش میبینند. رفتار منطقی در چارچوب قواعد و هنجارها و کاهش عدم قطعیت در اطمینان نسبت به کسب دانش، اطلاعات و ابداع از دیگر انگارههای خوشهها و نهادها در ارتباط به هم است. 4. اقتصاد اجتماعی و کارآفرینی اقتصاد اجتماعی ریشه در اقتصاد نهادی دارد و به عنوان یکی از سیاستهای این رویکرد مطرح است که در توسعه محلی و منطقهای و محلی نیز مورد تاًکید قرارگرفته است: «در اقتصاد اجتماعی تاًکید اصلی بر آن است که برای گروههای اجتماعی و افراد مختلف این امکان فراهم شود که خلاقیت اقتصادی خود را از طریق تشخیص و آزادکردن پتانسیلهایشان ارتقاء دهند. ازنظر رویکرد نهادی، سیاستگذاری در راستای اقتصاد اجتماعی میتواند به افزایش کارآفرینی در سطح منطقه کمک کند و از ایت طریق دامنه شمول اجتماعی در فعالیتهای اقتصادی نیز در سطح منطقه افزایش یابد. از نظر اقتصاد اجتماعی اگرچه اقدامات مستقیم برای افزایش ایجاد شغل در سطوح محلی و منطقهای لازم است اما این اقدامات باید به عنوان کاتالیزوری برای ایجاد توانایی اقتصاد اجتماعی در زمینه پرورش دادن مهارت، تخصص و قابلیتها عمل کند. در اقتصاد اجتماعی بویژه توانمند ساختن گروههای آسیبپذیر همانند جوانان، افراد فاقد تخصصهای خاص، اقلیتهای قومی و زنان مورد تاًکید قرار میگیرد». مدلهای توسعه اقتصاد اجتماعی نیز که بر ابداع و ابتکار اجتماعات محلی برای حل مشکلات اقتصادی خود، ایجاد ظرفیتهای دراز مدت اجتماعی و ارتقاء ترکیب اهداف اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی تاًکید دارد. در چارچوب رویکرد نهادی و اقتصاد اجتماعی قابل تحلیل است. کارآفرینی نیز یکی از دیگر اصطلاحات مهم و قابل توجه در چارچوب رویکرد نهادی است و به آن به عنوان یکی از ابزارهای سیاستی در توسعه محلی و منطقهای توجه شده است. سازمان همکاری و توسعه اقتصادی بنیانهای کارآفرینی را در سطح یک منطقه و یا محل شامل چارچوب شرایط محلی و سیاستهای عمومی میداند که در جدول زیر به تفصیل نشان داده شده است. جدول 1: بنیانهای کارآفرینی 5. سرمایه اجتماعی نهادهای منطقهای همکاری بین ذینفعان منطقهای را تسهیل میکنند که این امر عنصر مهم سرمایه اجتماعی است. پاتنام(1993) اشاره میکند که مفهوم سرمایه اجتماعی اشاره به ویژگیهای سازمان اجتماعی همانند اعتماد، هنجارها و شبکهها دارد که میتوانند کارآیی جامعه را از طریق تسهیل اقدامات هماهنگ شده بهبود بخشند. نقش سرمایه اجتماعی در توسعه روستایی، شهری و منطقهای در سطح گستردهای و در ارتباط با رویکرد نهادی مورد کنکاش قرارگرفته است.. شکل زیر ابعاد، شکلها و نقشهای سرمایه اجتماعی را از نظر کامانگی نشان میدهد. شکل 3: ابعاد و نقشهای سرمایه اجتماعی جمعبندی از نظر رویکرد نهادی، توسعه محلی و منطقهای فرآیند یکپارچه متشکل از عناصر اجتماعی، اقتصادی، اکولوژیکی و بخشی است که باید بر اساس مزیتهای نسبی منطقهای صورت گیرد؛ همچنین توسعه محلی و منطقهای حاصل تعاملات و روابط افقی بخشهای اجتماعی و اقتصادی و سیاستی تاًثیر گذار بوده و به عنوان عملیاتی پایین به بالا تلقی میشود؛ و سرانجام اینکه ازدیدگاه رویکرد نهادی، توسعه محلی و منطقهای فعالیتی است که توسط نهادها و عوامل محلی و منطقهای-اعم از دولتهای محلی و منطقهای-اعم از دولتهای محلی، نهادهای منطقهای و نهادهای خصوصی و مردمی-رهبری، هدایت و قوام مییابد. جمعه ۲۸ تير ۱۳۹۸ - ۱۴:۳۰:۱۰ ۸۹ بازديد بازار آریا